راه میفتم زیر بارون دیگه زندون شده خونه
میرم هرجایی که عطرت منو اونجا میکشونه
زیــر بارون بمونم وقتی قلبم پرزخمه
دیگه هرچی اشک بریزم کسی چیزی نمیفه
این سکوت سرد
لبهات
میگه تو میری
کاشکی میشد این دم آخـــــــــــــــــر دستامو بگیری
رنگ چشمای قشنگت مونده به یادم
منتظرم موندم یه روزی بیای کنارم
هستیو عمر من ،بود نبود من ...
بی تو میمیرم،رفتی نذاشتی دستاتو بگیرم
بی تو اسیــــــــــــرم...
نمیتونم ببینم توی تنهایی نشستی،زیر کوله بار حسرت توی اوج غم شکستی
نمیتونم ببینم اشکه چشماتو دوباره،باتو قصه های عشقشم میشه پیوسته دوباره
اشک چشمام مث بارون داره میبـــــــاره
بـــزار اشکام روی دستات آروم بباره...
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب